کلبه من

آنا – بخش اول – تنها

بخش اول – تنها   همیشه در خواب هایش پدر را می دید روزی که ناپدید شد ، وقتی که بسیار کوچک بود آنقدر کوچک که چیزی به یاد نیاورد صحنه ای را بارها و بارها در خواب هایش می دید که پدر او را داخل کمد می گذارد ـ عزیزم چند دقیقه اینجا بمون […]